متفرقه هشت ماهگی2
سلام دخمل نازممممممممممم
میخواستم یه خورده از شیرین کاری هات بگم:
خیلی وقته که برا خودت دست میزنی ولی همین که ما یه ذره تشویقت میکنیم دیگه دست نمیزنی و نگاه مون میکنی ولی هر وقت خودت میخوای کلی دست میزنی .
چند روزی هم هست که دیگه کامل روی پاهات وایمسی و دیگه تا میزارمت روی زمین تو هم سریع میری کنار میز جلوی مبل و سعی میکنی که بایستی و تلوزیون تماشا کنی . روزای اول زود میخوردی زمین و همش سرت به زمین میخورد. که منو بابایی خیلی از این موضوع نارحت بودیم که الان تعادلت روبیشتر میتونی حفظ کنی خداروشکر و خودت سعی میکنی که بشینی.
اینم چند تا از عکسهات عسلم
ببین اینجا رفتی سیم تلفنی کشیدی بعد که دستگاه افتاده داری باهاش بازی میکنی
اینجا هم رفتی زیر میز تلوزیون و داری خراب کاری میکنی
اینجا هم یه شب ساعت 10 خواب رفتی بعد ساعت 2 نیمه شب بیدار شده بودی دیگه خواب نرفتی تا نزدیکای 4 صبح
ببین چه جوری کارتون نگاه میکنی
این تاب هم هدیه ی روز دختر بابایی به دختر نازمون هست همش فکر میکردم که میترسی توش بشینی و خدارو شکر خیلی دوست داری
یه دنیا دوست داریم زهرا جونم