شش ماهگی
سلام دخترک مامان
با چند روز تأخیر شش ماهگیت مبااااااااااااااارک. عزیزم تو وارد هفتمین ماه زندگیت شدی. خییییییییییلی زود گذشت باورم نمیشه که اینقدر زود بزرگ شدی
از کارای جدیدت بگم :
دیگه یک لحظه هم نمی خوابی و تا می ذاریمت زمین دمر میشی حتی وقتی از خواب بلند میشی چشماتو باز نکرده یا دمر میشی یا زور میزنه تا بلندشی بشینی
آخ آخ از آواز خوندنت چند وقته که وقتی از خواب بیدار میشی با صدای بلند حرف میزنی و آواز می خونی و تا منو یا بابایی رو ندیدی داری همینجوری حرف میزنی ولی همینکه یکی مون رو ببینی یه خنده ای میکنی و امان از اون روزی که من یا بابایی نیایم پیشت و بغلت نکنیم که دیگه میزنی زیر گریه
بعضی شبا هم که نمیخوای بخابی همین جوری شروع میکنی به داد زدن اینقد بامزه داد میزنی ازت فیلم هم گرفتم
برا واکسن شش ماهگیت خدارو شکر خیلی اذیت نشدی .وزنت شده 300/6 و قدت هم 64cm
فقط روز اولی که بهت حریره دادم شبش خیلی بی تاب بودی و گریه کردی الهی بمیرم برات تا ساعت 5/2 شب تو بیدار بودی و اشک میریختی اینقد که چشمات قرمز شده بود .دیگه ساعت 2 بود که به بابایی گفتم برم بیرون نکنه تو ماشین آروم بشی خداروشکر توماشین خوابت برد . ولی خیلی اذیت شدی . هر کس شنید که من بهت اول حریره دادم تعجب کرد اخه منم تو درمانگاه بهم گفتن از حریره شروع کنم . ولی همه گفتن باید چند روزی بادوم جوش بعد لعاب برنج بعدش حریره بی تجربه گی هست دیگه
ببخش منو به خاطر همه کوتاهی هایی که در حقت کردم عسلم