زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

سرباز کوچولو

این روز های من13(درد و دل های مادر و دختر)

1393/10/15 8:57
نویسنده : مامان
48 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

خیلی وقته که میخوام از تغییراتم تو بارداری برات بنویسم ولی نمی دونم چرا جور نمیشد . من از اواخر ماه 4 که بودم حسابی باد کردم و هر کس منو میدید میگفت چرا اینجوری شدم که بعد از آزمایش هایی که دادم خیالم راحت شد که مشکل خاصی نیست و  ولی کم کم دیگه کسایی که خیلی وقت بود منون ندیده بودن حتی دیگه منو نمیشناختن و با عکس العمل های جالبی روبرو میشدم حتی یه چند روز پیش بود که تو فرهنگسرا یکی از مربی ها منو دیده و منو نشناخت که این برام طبیعی شده ولی نکته ی جالبش هم اینجاست که وقتی بهش میگفتم من فلانی ام هم باز باورش نمیشدتعجب و میگفت نه تو اون نیستی و از من اصرار و از اون هم انکار .

بینی ام شده دو سه برابر قبل ،صورتم باد کرده و پوستم هم کلی سیاه شده یعنی همه میگن تو آدم قبلی دیگه نیستی . بهم پیشنهاد میدن که حتما حتما یه عکس از خودم بگیرم . یکی از فامیل های بابایی منو دیده و ازم میپرسه که این دختر کی دنیا میاد که خوشکلی های مادرش برگرده .خندونک

 این از تغییرات ظاهریم بود .

حالا بریم سر مریضی هایی که داشتم، من تا هفته دوم 5 ویار داشتم بعد دیگه خدارو شکر از دل دردام کم شد و خوب شدم بعد متوجه شدم که دیابت بارداری گرفتم و تقریبا از اوایل 6 دیگه انسولین زدم دکتر محمدی دکتر غددم از تو بیمارستام بهم گفته بود که یک ماه دیگه برم آزمایش و برم پیشش خوب منم رفتم ازمایش و بعد که رفتم مطب گفت قندم خوبه و ولی تیروئیدم داره کم کار میشه و بهتره که قرص بخورم و یه ماه دیگه دوباره برم آزمایش .من بعد از یه ماه دوباره رفتم پیشش گفت قند و تیروئیدم خوبه و همین طوری داروهام رو ادامه بدم ولی این دفعه چربی ام خیلی بالا رفته بود که گفت باید خیلی مراعات کنم.اینم به خاطر این بود که دوهفته ای بود که چون شما خیلی وزن نگرفته بودی من همه اش صبح ها تخم مرغ شبها هم گوشت قرمز میخوردم فکر میکنم دلیل عمده اش هم همین بود .دیگه بعد از اون پیاده روی هام و بیشتر کردم و تخم مرغ و گوشت قرمز رو هم از غذاهام کم کردم.دیگه جونم برات بگه خوشکل مامان که شنبه وقت دکتر داشتم چون یه چند روزی هست که دیگه دارم میترکم اینقد پاهام باد کرده و وبا نمک شده که نگوخندونک رفتم آزمایش خداروشکر دکتر گفت الان مشکلی نداری ولی فشار خونم رو همه اش کنترل کنم که اگه 14 رو 9 شد زود برم بیمارستان .

دیگه منم حالا مراقبم که غذای بدون نمک بخورم و فشارم رو کنترل کنم.

مامان جونم همه ی این مشکلات و مریضی ها همه فدای یه شاخه ی موی تو . تو خوب باش و صحیح و سالم بیا پیشمون همه ی اینا حل میشه ان شاالله.

یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااا دوست دارم محبتبوس

 

پسندها (1)

نظرات (0)